هشتمين جشنواره بين المللي وبلاگ نويسي رضوي

جشنواره وبلاگ نویسی پلاک

 

 

 

 

 

در کثرت علم آن حضرت از اباصلت هروی نقل کرده اند که : (( من مردی عالم تر از علی

بن موسی الرضا ندیده ام و ندید عالمی او را مگر اینکه چون من به علم او شهادت داد . ))

 

 

 

مامون در مجالس متعدد ، علمای دین ، فقها و متکلفین را جمع می کرد تا با آن حضرت مباحثه

کنند و همگی بر فضیلت آن حضرت و قصور خویش اعتراف می کردند . و شنیدم که آن حضرت

می فرمود : (( در مدینه علمای بیشماری بودند ، هرگاه از مسئله ای عاجز می شدند جمعی به

من رجوع می کردند و یا مسائل و مشکلات خود را برای من می فرستادند تا به آن جواب دهم . ))

 

 

 

از ابراهیم بن عباس نقل شده است که هیچ گاه ندیدم امام رضا (ع) کلام کسی را قطع کند و در

میان سخن او سخن گوید و حاجت کسی را اگر قصور او بود برنیاورد و هرگز ندیدم در حضور

کسی پا دراز کند  و در مجلس در مقابل همنشین خویش تکیه دهد و یا به یکی از

غلامان خویش بد بگوید . هیچ گاه ندیدم که آن حضرت آب دهان بر زمین افکند و یا قهقه بزند .

پیوسته متبسم بود و چون سفره غذا را نزد او می گشودند همه غلامان و کنیزان و حتی دربان

را نیز دعوت می کرد و با آن ها غذا می خورد .

 

شب ها کم می خوابید و اغلب بیدار بود و روزه بسیار می گرفت و در دادن صدقه در روزگار

خویش بی نظیر بود .

 

 

 

 

 

از محمد بن خلاد روایت شده است که هرگاه حضرت طعام میل می کرد کاسه بزرگی را

نزدیک سفره می گذاشت و از هر غذایی بهترین آن را بر می گزید و در آن کاسه می نهاد و

می فرمود که آن را در بین فقرا تقسیم کنند .

 

پیوسته در حال رتق و فتق امور مردم بود و کم سخن می گفت و هیچ کس در خانه او حق نداشت

بانگ بردارد و با صدای بلند سخن بگوید .

 

هرگز نشد از او چیزی بپرسند و نداند ؛ مامون پیوسته او را امتحان می کرد . به هر سوالی

جواب می داد و همه سخن ها و پاسخ ها و مثال هایش از قرآن کریم بود ؛ و البته آن حضرت

هر سه روز یکبار قرآن را ختم می کرد .

 

 

 

 

 

آن گاه که می خواست به کسی یاری برساند روی خود از او می پوشید و می فرمود : (( دوست

ندارم ذلت سوال را در روی او به خاطر برآورده شدن حاجتش ببینم که رسول خدا (ص)

فرمودند پنهان کردن نیکی معادل با هفتاد حج است و پوشاننده عمل نیکو آمرزیده می شود . ))

 

حاصل آن که امام رضا (ع) هیچ گاه نمی گذاشت کسی شرمگین  شود .

 

 

 

 

از سلیمان جعفری روایت شده است که روزی به حضور امام رضا (ع) به خانه ایشان رفتم

  و دیدم که غلامان ایشان مشغول گل کاری هستند و در میان ایشان فرد ناشناسی بود که کار

می کرد . امام پرسید : (( آیا درباره ی غذایش با او گفتگو کردید ؟ )) گفتند : (( خیر این مرد

هر چه که به او بدهیم راضی می شود )) امام سخت خشمگین شد و ایشان را سرزنش کرد .

گفتم : (( چرا خودتان را آزار می دهید ؟ )) فرمودند : (( مکرر به ایشان گفتم هنگامی که

قرار است کسی برایشان کار کند پیشاپیش غذایش را تعیین کنند که اگر چنین نکنند هر چه که

به او بدهی آن را کم خواهد دانست و آزرده خاطر خواهد بود و اگر چنین کنند چنان که

خوراکش را کامل بدهی خشنود خواهد بود و اگر یک حبه اضافی بدهی شکر آن اندک

را نیز به جا خواهد آورد . ))

 

 

 

از یاسر ، خادم امام رضا (ع) نقل است که امام چون خلوت می کرد همه نزدیکان خود

را از بزرگ و کوچک جمع می کرد و با ایشان سخن می گفت و با آنان مانوس بود .

 

 

 

 

 

 

 

 

 



برچسب ها : سبک زندگی در سیره امام رضا (ع) , سبک , زندگی , در , سیره , امام , رضا , علیه , السلام , سلام , زندگانی , مامون , هارون الرشید ,

نویسنده : آدم
3:11
موضوعات
لوگو ها
زیارت مجازی حرم مطهر امام هشتم
همراه رهبر