امام: من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم آقا: تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی امام: فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم همچو منصور خریدار سرِ دار شدم آقا: تو که فارغ شده بودی ز همه کون و مکان دار منصور بریدی همه تن دار شدی امام: غم دلدار فکنده است به جانم، شررى که به جان آمدم و شهره ی بازار شدم آقا: عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر ای که در قول و عمل شهره ی بازار شدی امام: درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم آقا: مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی امام: جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم آقا: خرقه پیر خراباتی ما سیره توست امت از گفته در بار تو هشیار شدی امام: واعظ شهر که از پند خود آزارم داد از دم رند مىآلوده مددکار شدم آقا: واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی امام: بگذارید که از بتکده یادى بکنم من که با دستِ بت میکده، بیدار شدم آقا: یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی
برچسب ها : شعر , اشعار , امام , خامنه ای , مدظله العالی , رهبر , رهبری ,
دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
برچسب ها : شعر , اشعار , امام , خامنه ای , مدظله العالی , رهبر , رهبری ,
دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو سپندوار ز كف داده ام عنان بی تو ز تلخ كامی دوران ، نشد دلم فارغ ز جام عشق لبی تر نكرد ، جان بی تو چو آسمان مه آلوده ام ز تنگ دلی پر است سینه ام ز اندوه گران بی تو نسیم صبح نمی آورد ترانه شوق سر بهار ندارند بلبلان بی تو لب از حكایت شب های تار می بندم اگر امان دهدم چشم خون فشان بی تو چو شمع كشته ندارم شراره ای به زبان نمی زند سخنم آتشی به جان بی تو ز بی دلی و خموشی چون نقش تصویرم نمی گشایدم از بی خودی ، زبان بی تو عقیق صبر به زیر زبان تشنه نهم چو یادم آید از آن شكرین دهان بی تو گزارش غم دل را مگر كنم چو « امین« جدا ز خلق به محراب جمكران بی تو
برچسب ها : شعر , اشعار , امام , خامنه ای , مدظله العالی , رهبر , رهبری ,
سرخوش ز سـبوی غم پنهانی خویشـم چــون زلف تو سـرگرم پریشانی خویشم
برچسب ها : شعر , اشعار , امام , خامنه ای , مدظله العالی , رهبر , رهبری ,
خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار جواب ناله ی ما را نمی دهد "دلبر" شنیده ام که از این حرف، یار خسته شده مریض عشقم و من را طبیب لازم نیست ز روزگار غریبم گشته است معلوم
برچسب ها : شعر , اشعار , امام , خامنه ای , مدظله العالی , رهبر , رهبری , موضوعات
همراه رهبر |
|